تو هنوز در فکر لیس زدن به ابنبات چوبی مانده ای؟!

 نه از عقلم پیروی میکنم

نه از هنجار جامعه

مگر وقتی به بیچاره ترین ادم های روی زمین تهمت میزنند پای بند قانونی هستند

مگر گدا و دخترک گل فروش سر چهارراه بر طبق و پیروی از هنجاری زندگی فلاکت بار خود را صبح و شب میکنند

مگر گناه کردن ان هم به هر نحوه و نوعی پیرو قانون خاصی است

مگر کشتن یک فرد بی گناه در جایی نوشته شده

ایا گرفتن یک ابنبات چوبی از دست یک کودک قانون مندی است

چرا تف انداختن در خیابان شده عادت مگر خوب است

من نمی فهمم چرا گل سرخ و سیب قرمز شده نماد عاشقی

مگر عاشق ژولیده نبود پس کی وقت سیب گاز زدن و بوییدن گل را دارد نکند قانون جدید است

چرا سگ داشتن و سیگار کشیدن شده قانون برای داشتن شخصیت

عجبا که شمردن ستاره های شب شده دکلمه من و تو در توصیف دختر بی خانمانی که شب ها بی سرپناه است

قانون زندگی مان این ها شده میبینی هنجار هایمان این است توجه کن

مثل یک تیتر اگهی فروش فریاد میزنم :

مژده  مژده

مردم کتاب قانون تحریف شد

سیگاری بودن . دیدن و داشتن گدای سر چهار راه . عاشق بی قانون بودن به حکم داشتن و خواندن افسانه ها

خر کردن دانش اموز زحمت کش . دزدیدن ابنبات چوبی . ستاره شماری دخترک خیابانی . قتل . دزدی

بی احترامی و غیـــــــــــــــــــــــــــره برای من و تو شده قانون پس بشتابید

به سمت دنیایی که هرروز خوابش ر می دیدی  تعجب نکن معنی تو از ازادی این است !!!!!!!!!!!!

من که در عجبم از کار های شما

فرهنگمان و عقایدمان را به غارت بردند

تو هنوز در فکر لیس زدن به ابنبات چوبی مانده ای؟!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 16 / 4 / 1391برچسب:,ساعت 12:6 توسط مهلا| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com